در آستانه 11 ماهگي

دختر گلم امروز كه مينويسم 10 آبان ماهه و شما 4 روز ديگه 11 ماهه ميشي... اينقدر شيرين و دوست داشتني هستي كه خدا ميدونه... اينو هركي كه ميبيندت ميگه😉

تنبلك مامان تازه 10 ماهگي شروع به سينه خيز رفتن كردي، اما خيلي زود حرفه اي شدي... 2-3 روزه كه كمي هم چهاردست و پا ميري اما خيلي سريع پخش زمين ميشي و ادامه مسير رو همون سينه خيز ميري

دس دسي، سرسري و باي باي كردن از هنرهاييه كه وقتي ميفتي تو دورش دست بردار نيستي🤣

شبها به زور ميخوابي و همه ش ميخواي بازي كني؛ از زير در يه ذره هم نور ببيني ميخواي بري بيرون؛ صد بار بايد از پشت در بيارمت تو رخت خواب...

از وشگون هايي كه ميگيري نگم كه واويلا!!!  حتي كسي كه بغلت ميكنه رو شروع ميكني به گرفتن وشگونهايي ريز و تيز مثل نيش زنبور؛ موقع شير خوردنت كه من داغونم و زخم زيلي🤒... گازهاتم وحشتناكه 🤕

به لباسهات علاقه ي ويژه اي داري، هرجا ببينيشون محكم ميگيري و همه ش ميكشي رو سر و صورتت، گاهي باهاشون دالي بازي ميكني، گاهي هم همينطور محكم ميگيري تو دستات🤭

تسبيح سجاده ها رو هم خيلي سريع ميكني گردنت😁

چند روز پيش داداش رفته بود بيرون از خونه، همينكه اومد با ذوقتو با جيغهاي هيجاني نشون دادي و محكم لباسهاشو گرفتي و اجازه نميدادي جم بخوره، تشنه ش شده بود و ميخواست بره آب بخوره، مجبور شديم سه تايي بريم و شما همچنان يقه ش رو چسبيده بودي😍

خلاصه اينكه در شيرين كاري همتا نداري و دلبر دردونه ي ماماني