10 ماهگي

نيلاي عزيزم، ديشب براي تولد 10 ماهگيت يه جشن كوچولو خونه ي خاله كبري(مامان رونيكا) گرفتيم.

شام خونشون دعوت بوديم، رونيكا كلاس سومه، بعد از شام، خيلي با سليقه يه ميز خوشگل برات چيد.

مدتيه كه دوباره خيلي كم غذا ميخوري، تقريباً از دست كسي نميخوري و فقط خودت در حد مزمزه كردن؛ اميدوارم مقطعي باشه و به زودي حل بشه.

راستي دو ماهه كه قراره براي چكاپ ازت نمونه ادرار بگيرم، هنوز موفق نشدم😅؛ نميدونم كي ميتونم اين موفقيت رو جشن بگيرم😜

معمولاً براي لباس عوض كردن خييييلي اذيت ميكني، لباستو كه درميارم تا مدت زيادي محكم ميگيري و اجازه نميدي برش دارم. موقع پوشوندن لباس هم كه گريه ميكني😱

4 تا دندون كوچولو داري كه گاهي براي به رخ كشيدن دندونات منو گاز ميگيري باهاشون🤭

اينم بنويسم و برم: وقتي تو بغل من يا بابا يا هركس ديگه اي هستي، واي به حال داداش اگه اونم بخواد بياد بغلمون... جيغ بنفش و زرد و قرمز... بعدم هلش ميدي كه بره كناار😁😁